عشق فاجعه بار پارت ۱۱ [هیجانی]
البته الان یه هفته ای میشه که از اون ماجراها که تا الان شنیدین گذشته الان من ساقدوش لارام و باهاش اومدم آرایشگاه هنوزم باورم نمیشه بعد این همه کاری که براش کردم تهیونگ اونو انتخاب کرد خیلی ناراحتم امروز شاید روز عروسی ولی واسه من مث عزا میمونه لارا : هی ساقدوش ا/ت : بله
لارا: خوشگل شدم یا نو ا/ت: آره عالی شدی حوصلشو نداشتم حوصله هیچکسو نداشتم به همه یه جواب سر راست میدادم که سریع بیخیالم بشن
[پرش زمانی] تهیونگ با ماشین گل آرا شده اومد دنبالمون لارا نشست جای همیشگی منو منم پشت نشستم تهیونگ حتی بهم نگام نکرد جوری که اصلا وجود نداشتم خیلی خیلی حالم بد بود [پرش زمانی ] رسیدیم سالن همه واسه ورود باشوکهشون دست میزدن منم تو اون لباس گنده لارا گم شده بودم لباسش کل سالنو پوشونده بود انقد دنبالش کوبیدم پاهام داشت پودر میشد که به من گفت : من میرم دستشویی منم از فرصت استفاده کردمو نشستم یه ربع گذشت ولی هیچ خبری از عروس خانممون آخری خاله رفت تو دستشویی ولی بعد مجلس با صدای جیغی غرق سکوت شد همه دویدن سمت دستشویی حتی من که برام مهم نبود ولی باورم نمی شد یه نفر لارارو با اسلحه کشته بودو الفرار ولی کار کی میتونه باشه؟
لارا: خوشگل شدم یا نو ا/ت: آره عالی شدی حوصلشو نداشتم حوصله هیچکسو نداشتم به همه یه جواب سر راست میدادم که سریع بیخیالم بشن
[پرش زمانی] تهیونگ با ماشین گل آرا شده اومد دنبالمون لارا نشست جای همیشگی منو منم پشت نشستم تهیونگ حتی بهم نگام نکرد جوری که اصلا وجود نداشتم خیلی خیلی حالم بد بود [پرش زمانی ] رسیدیم سالن همه واسه ورود باشوکهشون دست میزدن منم تو اون لباس گنده لارا گم شده بودم لباسش کل سالنو پوشونده بود انقد دنبالش کوبیدم پاهام داشت پودر میشد که به من گفت : من میرم دستشویی منم از فرصت استفاده کردمو نشستم یه ربع گذشت ولی هیچ خبری از عروس خانممون آخری خاله رفت تو دستشویی ولی بعد مجلس با صدای جیغی غرق سکوت شد همه دویدن سمت دستشویی حتی من که برام مهم نبود ولی باورم نمی شد یه نفر لارارو با اسلحه کشته بودو الفرار ولی کار کی میتونه باشه؟
۵.۱k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.